معنی خانه زمستانی

حل جدول

خانه زمستانی

تابلویی از لارن هریس

تچر

مشتا


زمستانی

شتوی

شَتَوی


نقاش تابلوی خانه زمستانی

لارن هریس


لباس زمستانی

پالتو

فارسی به عربی

فارسی به ایتالیایی

مترادف و متضاد زبان فارسی

زمستانی

زمستانه، شتوی

فرهنگ فارسی هوشیار

ماگنولیا ی زمستانی

زیبدار زمستانی از گیاهان


خانه خانه

سوراخ سوراخ، خانه های متعدد

لغت نامه دهخدا

خانه خانه

خانه خانه. [ن َ / ن ِ / ن َ / ن ِ] (ص مرکب، ق مرکب) تخلخل. متخلخل. سوراخ سوراخ. (ناظم الاطباء). || بسیاربسیار. (آنندراج):
ز گیسو نافه نافه مشک می بیخت
ز خنده خانه خانه قند میریخت.
نظامی.
با مظهری امروز بویرانه ٔ خویش
بودیم بفکر دل دیوانه ٔ خویش
ابر کرمی موج زد و پر کردیم
از مدح تو خانه خانه کاشانه ٔ خویش
حیاتی گیلانی (از آنندراج).
|| حجره حجره. (ناظم الاطباء). با خانه های متعدد. چون: «صفحه ٔ شطرنج و نرد خانه خانه است »، یعنی به اجزائی غالباً مربع و متساوی قسمت شده است، شطرنجی شکل. || خانه بخانه:
شهرشهر و خانه خانه قصد کرد
نی رگش جنبید و نی رخ گشت زرد.
مولوی.

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

خانه زمستانی

1224

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری